مبنای بحث های ما در این درس ها نحوه و نوع اطلاع رسانى، آموزش و یا سرگرم کردن مخاطب ها و شناختن روش های انجام بهتر این کارهاست.
همه شنیدن قصه را دوست دارند. اگر این قصه واقعی باشد برایشان جالب تر
است. تازگیِ این قصه و ارتباط آن با زندگی شخصی خودشان این جذابیت را باز
هم بیشتر می کند. نوع قصه، و خوش یا ناخوشایند بودن محتوای آن، معمولا
تأثیر زیادی در جلب مخاطب ندارد، اما نحوه ی بیان قصه بی تردید در این
زمینه تاثیرگذار است.
اما پیش از هرچیز موضوع گزارش باید برای مخاطب جالب باشد. در مرحله ی
انتخاب موضوع است که یک خبرنگار/ گزارشگر نقش تعیین کننده پیدا می کند.
حضور ذهن و کاوشگرى گزارشگر و آگاهى او به رویدادهاى جهان پیرامون اش، چه
یک روستاى کوچک دورافتاده در لرستان باشد چه مقر سازمان ملل در نیویورک، در
گزینش موضوع گزارش تاثیر زیادی دارد.
در واقع تعیین این که چه چیزی ارزش گزارش شدن دارد از مهمترین کارها در
حرفه ی خبرنگاری است. معمولا در رسانه های عمومی هیات هایی از متخصصان با
ارزیابی اطلاعات رسیده برای انتشار یک مطلب و زوایایی که باید در یک گزارش
مورد پردازش قرار گیرد، تصمیم می گیرند.
جلسات تحریریه روزنامه ها یا نشست دبیران یک برنامه ی رادیویی یا
تلویزیونی نقطه ی شروع تولید یک گزارش است. اما در گزارشگری شهروندی، و در
نبودِ گروه متخصصان، مهمترین عامل تعیین کننده، دید و دانش گزارشگر نسبت به
موضوع و انتخاب و ارائه ی دقیق آن است. شهروند- گزارشگرها معمولا به
محدوده ی جغرافیایی کوچکتری می پردازند اما در عین حال فرصت و آگاهی برای
بازتر و دست یافتنی تر کردن اطلاعات را دارند.
گزارشگر باید دید و شنیدش را نسبت به وقایع و محل ها حساس کند. ظرفیت یک
داستان و دلائل کشش و اهمیت آن براى خواننده یا کاربر یک سایت را بسنجد؛
اما پیش و مهمتر از همه باید موضوع یک گزارش براى خود او کشش داشته باشد و
اگر موضوعى براى خودِ او جذاب بود، باید بررسى کند که این کشش از یک
دلبستگى شخصى او سرچشمه مى گیرد یا براى دیگران هم جذاب است.
اگر نتیجه ی بررسى این بود که موضوع انتخابى او کششِ عمومى هم دارد باید
تحقیق کند که آیا کس دیگرى هم آن را روایت کرده یا نه. همه ی روایت هاى
دیگر از آن داستان را ببیند و بخواند و بعد تعیین کند که او در روایت خودش
چه چیز تازه اى مى گوید. گفتن مکررِ یک داستان تنها زمانی عمل می کند که
عوامل و تحولات تازه ای به آن افزوده شده باشد.
هر روز در جهان انبوهی از رویدادها با نسبت های اهمیت گوناگونی رخ می دهد.
این که کدام یک از این رویدادها برای مخاطب های یک رسانه اهمیت دارد، و
میزان اهمیت آن، بستگی به زمان و مکان واقعه دارد. تصادفِ منجر به زخمی شدن
چهار نفر در میدان اصلی یک روستا برای اهالی آن روستا خبر و مهم است اما
برای بقیه ی مردم جهان که روزانه شاهد کشته شدن هزاران نفر در حوادثی مشابه
هستند، اهمیت چندانی ندارد.
هر رویدادی یک خط خبری دارد و یک شکل تحلیلی. آنچه جنبه ی
خبری یک رویداد را برای دیگران جذاب می کند فوریت، اهمیت و تأثیرگذاری آن
است. اگر خبری این وجوه را داشته باشد ممکن است بحث تحلیلی و بررسی همه
جانبه ی آن نیز برای دیگران جذاب باشد. خارج شدن یک قطار از خط و کشته شدن
پنجاه نفر خبر است. بررسی دلائل این حادثه، تاثیر آن بر زندگی اهالی شهر، و
به هم پاشیدگی زندگی خانواده های کشته شدگان می تواند گزارش های تحلیلی در
ارتباط با آن خبر باشد.