توانایی خود را افزایش دهیم

فرهنگ و هنر
توانایی خود را افزایش دهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

• لطفا مطالب سایت را به صورت منظم پیگیری کنید
• ارائه پیشنهادات و نظرات شما باعث بهبود کیفیت ارائه مطالب خواهد شد

بعضی از مطالب آموزشی سایت توسط اینجانب نوشته نشده و صرفا جهت مطالعه دوستان از منابع دیگری جمع آوری شده است
چنانچه در مطالب موضوعی ملاحظه شد که از نظر علمی ، اعتقادی ، سیاسی ، مذهبی و ... دارای مشکل بود حتما در قسمت نظرات ذکر بفرمایید تا اصلاح گردد.
با تشکر
موفق باشید

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۵۲ ب.ظ

درس ششم- اطلاعات نامتقارن

وقتی بازارهای مالی درست کار می کنند، منابع مالی را از پس انداز کنندگان به سرمایه گذاران منتقل می کنند. اما بازارهای مالی همیشه درست کار نمی کنند و این باعث می شود که سرمایه گذاران، پس انداز کنندگان و اقتصاد آسیب ببینند.

کارکرد ناصحیح بازارهای مالی می تواند دلایل متعددی داشته باشد٬ اما این دلایل متعدد معمولا ریشه در یک علت دارند: عدم تقارن اطلاعات. عدم تقارن اطلاعات به این معنی است که یک سمت یک معامله اقتصادی اطلاعات بیشتری از طرف دیگر دارد. در بازارهای مالی عدم تقارن عمدتا ماحصل این است که فروشنده اطلاعات بیشتری از خریدار دارد.

در بازارهای مالی ما شاهد دو گونه اطلاعات نامتقارن هستیم: انتخاب بد و کژمنشی.

 

انتخاب بد
انتخاب بد به این معناست که افراد یا شرکت هایی که بیش از همه مایل به انجام معامله ای هستند، بدترین شرکا برای طرف دیگر معامله هستند. در یک بازار مالی٬ وقتی شرکت تمایل زیادی به انتشار سهام یا اوراق قرضه دارد که ارزش واقعی آنها کم باشد.

این به این معنی است که چشم انداز شرکت نامساعد است و نرخ بازگشت سرمایه سهام کم و احتمال عدم پرداخت زیاد باشد.

در بازارهای مالی مشکل اطلاعات نامتقارن عمدتا به زیان خریدار است که رخ می دهد. خریدار به اندازه فروشنده درباره آن چه می خرد اطلاعات ندارد. بنابراین همواره در معرض این خطر است که برای آن چه می خرد بهای بیشتری بپردازد.

برای روشن تر شدن مثال بگذارید به مثال خودمان بازگردیم٬ مثال آرش و لیلا. فرض کنید در این میان نفر دیگری هم هست به نام فاطمه. فاطمه هم می خواهد همان نرم افزاری را تولید کند که لیلا در پی تولید آن است.

فاطمه هم صاحب یک شرکت نرم افزار است٬ اما استعداد لیلا را ندارد، مهندس خوبی نیست، اخلاق مناسبی ندارد، نامنظم است مدیر خوبی نیست، کارکنانش او را دوست ندارند. کالایی که تولید می کند احتمال زیادی دارد که شکست بخورد و کمپانیش ورشکست شود.

در چنین حالتی فاطمه آماده است که سهام بیشتری در بازار منتشر و واگذار کند٬ در حالی که لیلا سهام کمتری منتشر خواهد کرد. چرا؟

فاطمه و لیلا کسب و کار خود را می شناسند و به توانایی های خود آگاهند. لیلا می داند که سهام شرکتش ارزش زیادی خواهد داشت، او اگر چه به دنبال چندسان سازی و کاهش ریسکش است٬ اما می خواهد تا می تواند سهام کمتری واگذار کند٬ چون به ارزش بالای هر سهم آگاه است.

در مقابل فاطمه آماده است که سهام بیشتری واگذار کند٬ چون می داند که سهام شرکتش ارزش زیادی ندارد و احتمال ورشکستگی آن زیاد است. بنابراین او می خواهد هر قدر که می تواند سهم کمتری در شرکتش داشته باشد.

اما آرش یک فوتبالیست است. نه تاجر است و نه مهندس نرم افزار. او نمی تواند فرق میان لیلا و فاطمه را متوجه شود. او قادر نیست که ارزش واقعی سهام یا اوراق قرضه شرکت لیلا و فاطمه را بفهمد.

به این شرایط انتخاب بد می گویند. برای آرش بسیار دشوار خواهد بود که انتخاب درست انجام دهد و سهام مناسب را بخرد.

بنابراین آرش اساسا از خرید سهام منصرف می شود و پولش را در صندوق می گذارد. در این شرایط فاطمه زیان چندانی نخواهد کرد. جامعه نیز از عدم تامین سرمایه او زیان نخواهد دید.

لیلا اما زیان بسیاری خواهد کرد و جامعه نیز از عدم تامین سرمایه پروژه او زیان خواهد دید. انتخاب بد در واقع به فرآیند انتخاب پیش از رخ دادن معامله اشاره دارد.

 

کژمنشی
کژمنشی دومین گونه از اطلاعات نامتقارن است که پس از رخ دادن معامله اتفاق می‌افتد. کژمنشی به این خطر اشاره دارد که یک طرف معامله پس از انجام معامله  به گونه ای رفتار کند که به طرف دیگر زیان برساند.

منتشر کننده اوراق بهادار ممکن است به گونه ای رفتار کند که ارزش آن اوراق را کاهش دهد و خریدار نیز امکان جلوگیری از عمل او را به دلیل نداشتن اطلاعات نخواهد داشت.

بگذارید به مثال قبلی برگردیم. فرض کنید فاطمه ای وجود ندارد و ما با انتخاب بد مواجه نیستیم. آرش می تواند به درستی انتخاب کند و سهام یا اوراق قرضه شرکت لیلا را بخرد. تا زمانی که لیلا آنگونه که از او انتظار می رود عمل کند مشکلی نیست٬ اما چه می شود اگر او چنین نکند.

حال که او سرمایه آرش را در اختیار دارد و با پول او کار می کند٬ این خطر وجود دارد که او آن چنان عمل نکند که با پول خودش می کرد.

ممکن است حالا که او پول آرش را در اختیار دارد٬ تصمیم بگیرد دکوراسیون دفتر کارش را تغییر بدهد و هزینه زیادی صرف این کار بکند. یا این که تصمیم بگیرد بیشتر سفر برود و استراحت بکند و کمتر وقتش را بگذارد روی نرم افزاری که باید تولید کند.

اینها همه بها تمام شده کالا را بالا می برد، کیفیت کالا را پایین می آورد  و از بهره وری سرمایه می کاهد.

لیلا می داند چه طور کسب و کارش را اداره کند و آرش نمی داند. اما آرش نسبت به ضعف های بشری آگاه است، بنابراین از لیلا قول می گیرد که کارش را درست انجام دهد. اما اگر این قول ضمانت اجرایی نداشته باشد ارزشی ندارد.

آرش باید بتواند بر لیلا نظارت کند که مثلا لیلا پول او را خرج تغییر دکوراسیون دفتر کارش نکند یا این که کم کاری نکند. اما آرش فوتبالیست حرفه ای است٬ او نمی تواند از کارش بزند و مدام بالای سر لیلا کشیک بدهد تا او کارش را درست انجام بدهد.

بنابراین آرش تصمیم می گیرد سهام یا اوراق قرضه لیلا را نخرد و لیلا نمی تواند سرمایه کافی برای ایده درخشانش پیدا کند.

 

بانک
داستان آرش و لیلا به خاطر اطلاعات نامتقارن به سرانجام نرسید و بازارهای مالی نتوانستند پول آرش را به دست لیلا برسانند. این جا است که پای بانک ها وسط می آید.

آرش پولش را در بانک می گذارد و بهره می گیرد. بانک نیز پول را به لیلا قرض می دهد و از لیلا بهره می گیرد. در نهایت پول آرش از طریق بانک به دست لیلا می رسد.

طبیعی است که در این میان بانک دستمزدی برای کاری که انجام داده است می گیرد. چرا لیلا می تواند پول آرش را از بانک بگیرد٬ در حالی که خودش نمی تواند در بازارهای مالی مستقیما این پول را به دست بیاورد؟ این پرسش را در درس بعدی پاسخ خواهیم داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی