توانایی خود را افزایش دهیم

فرهنگ و هنر
توانایی خود را افزایش دهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

• لطفا مطالب سایت را به صورت منظم پیگیری کنید
• ارائه پیشنهادات و نظرات شما باعث بهبود کیفیت ارائه مطالب خواهد شد

بعضی از مطالب آموزشی سایت توسط اینجانب نوشته نشده و صرفا جهت مطالعه دوستان از منابع دیگری جمع آوری شده است
چنانچه در مطالب موضوعی ملاحظه شد که از نظر علمی ، اعتقادی ، سیاسی ، مذهبی و ... دارای مشکل بود حتما در قسمت نظرات ذکر بفرمایید تا اصلاح گردد.
با تشکر
موفق باشید

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ق.ظ

درس سوم- عناصر اولیه در تصویر

تجزیه تصویر به اجزاء اولیه
هر نقش یا تصویری از یک سری عناصر اولیه تشکیل شده است. منظور از عناصر اولیه پدیده هایی مانند خط، نقطه، شکل، سایه- روشن، رنگ و رنگ مایه، بافت و مانند اینهاست. این عناصر و مواد خام در هر تصویر با هم ترکیب می شوند تا معنا و پیام بصری خاصی را به مخاطب خود برسانند.

به عنوان مثال، تصویر تبلیغاتی زیر را مشاهده کنید. این تصویر از چه عناصر و اجزایی تشکیل شده است؟ یک بطری بزرگ، دو بطری کوچک، درخت، دو تپه، آسمان و... . اگر دقیق تر شویم می توانیم عناصر ریزتری را هم نام ببریم و همچنین هر کدام از عناصر بزرگ را هم شاید بشود به عناصر کوچک تر تقسیم کنیم. هر کدام از این اجزاء دارای فرم (نقطه- مانند، خط- مانند یا سطح- مانند)، رنگ و روشنایی (سایه-روشن) و بافتی خاص هستند که مجموع آنها با هم کلیت تصویر را شکل می دهند.

با آنچه از ترکیب بندی آموختید آیا می توانید بگوید این تصویر تعادل دارد؟ چه عناصری اگر در تصویر جابه جا می شدند ترکیب بندی متوازن تر جلوه می کرد؟ آیا می توان عنصری را از تصویر حذف کرد؟ آیا ترجیح می دهید عنصری را کوچک تر یا بزرگ تر کنید؟

برای شناخت یک تصویر علاوه بر ترکیب بندی کلی تصویر که در مبحث قبل به آن اشاره شد، باید اجزای تشکیل دهنده آن را نیز تشخیص داد و آنها را به صورت منفرد بررسی کرد. برخلاف ترکیب بندی که در آن کلیت تصویر را مطالعه می کردیم، در اینجا با تجزیه تصویر، هر جزء به تنهایی مورد بررسی قرار می گیرد.

 

مفهوم نقطه، خط و سطح در تصویر
نقطه، ساده ترین و تجزیه ناپذیرترین عنصر تصویری است. از اثر نوک مداد یا قلم بر روی کاغذ نقطه ایجاد می شود. باید توجه داشت که تعریف ریاضی نقطه در اینجا مورد نظر ما نیست. به عبارتی هر پدیده بسیار کوچک در تصویر را می توانیم به نقطه تعبیر کنیم. به عنوان مثال اگر تصویری از آسمان در شب را مشاهده کنیم، ستارگان به صورت نقطه مشخص می شوند، یا برگ های درختان، گل ها و شاپرک ها در تصویر یک چشم انداز (تبلیغ حاضر) از نقاط کوچکی تشکیل شده اند یا حتی در تصویر یک صورت (پرتره) سیاهی چشمان به صورت نقاط مشخص می شوند.

در یک تصویر، نقاط گرچه ممکن است کوچک باشند اما ممکن است هر کدام در ترکیب با یکدیگر تاثیر زیادی در مفهوم تصویر ایجاد کنند. به عنوان مثال در بعضی از عکس ها که نقاط سیاه چشم ها، قرمز می شود، چهره فرد کاملا تغییر می کند، به طوری که چهره مهربان یک فرد، با دو نقطه قرمز به حالتی غیرعادی و ناآشنا و حتی بدجنس در می آید!

ترکیب نقاط در کنار یکدیگر نیز می تواند تاثیر زیادی بر تصویر بگذارد. در چاپ تصاویر، تکنیکی وجود دارد بهنام هاف-تون (Halftone). در این تکنیک تصاویر تنها با استفاده از قرار گرفتن نقاط کوچک بزرگ کنار هم درست می شوند. این تکنیک نمونه ای است از توانایی نقطه جهت ایجاد تصاویر.

بعضی از نقاشان (مانند ژرژ سورا) به جای ایجاد سطوح رنگی، از قابلیت نقطه استفاده کرده اند. تابلوهای خلق شده توسط آنها از تعداد زیادی نقطه رنگی تشکیل شده است. جالب آنکه آنها تنها از رنگ های اصلی در کار خود بهره گرفته اند. اگر به تابلوهای آنها از فاصله ای چند متری نگاه کنیم، کنار هم قرار گرفتن نقاط نه تنها اشکال مختلف را ایجاد می کند، بلکه اثر همزمان رنگ های اصلی بر چشم انسان، طیف های مختلف رنگ را هم به وجود می آورد. حاصل، تابلوهایی با رنگ های زنده است که تنها از نقاط تشکیل شده اند.

اجازه دهید در اینجا با یک پدیده جالب بصری آشنا شویم.

پدیده جاذبه یا کشش
در هر تصویر همواره نیروی کششی بین عناصر مختلف تصویر وجود دارد (درست همانگونه که بین اجرام مختلف در طبیعت و فضا چنین نیرویی هست). به عبارت دیگر عناصر مستقل و پراکنده درون یک کادر در چشم مخاطب در ارتباط متقابل با یکدیگر قرار می گیرند. بگذارید برای روشن شدن مطلب مثال ساده ای را بررسی کنیم. اگر درون یک کادر تصویر که تنها یک نقطه وجود دارد، نقطه دومی را قرار دهیم، ناظر به صورت خود به خود به فضای بین نقطه توجه می کند و خطی فرضی را بین آن دو ترسیم خواهد کرد. حال هرچه قدر این دو نقطه به هم نزدیک تر شوند یا تعداد نقاط ما بین آنها بیشتر شود، تصور خط فرضی مابین آنها قوی تر خواهد شد.

این پدیده نشان می دهد که انسان همیشه تمایل زیادی داشته تا از عناصر مختلف، یک واحد منسجم (به عبارتی یک کل) به وجود آورد. نمونه خوب آن را می توانیم در تصور صورت های فلکی در آسمان پیدا کنیم. دب اکبر یا دب اصغر تصاویری هستند که انسان ها از روزگار قدیم با ارتباط دادن نقاط مختلف در آسمان به یکدیگر آنها را تصور کرده است. خطوط فرضی بین ستارگان روشن در ذهن انسان رسم شده و از آنها تصویر مثلاً یک خرس! بیرون آمده.

خط، از حرکت نقطه بر روی یک راستا و یا از حرکت آزاد قلم بر روی کاغذ شکل می گیرد. خط را می توان از روش های گوناگون به وجود آورد.

خط تنها از حرکت آزاد قلم بر روی کاغذ شکل نمی گیرد، در تصاویر مختلف می توان خط را از روش های گوناگون به وجود آورد. مجموع نقاطی که پشت سر هم ردیف شده باشند، احساسی از خط را القاء می کنند. هرچه قدر نقاط به هم نزدیک تر شوند این حس قوی تر خواهد بود. حد فاصل دو سطح متفاوت در تصویر، ایجاد حسی از خط را در ذهن ببیننده بوجود می آورد. به عنوان مثال در طراحی، مرز میان اشیاء و محیط پیرامون شان با خط نشان داده می شود، در حالی که در واقعیت چنین خطی عملا وجود ندارد (به تصویر طراحی شده یک چهره نگاه کنید. طراح برای نشان دادن جزییات چهره خطوطی را ترسیم کرده که عملاً وجود ندارند).

به همین خاطر است که معنای خط همیشه با مفاهیمی مثل جدا کننده، مرز، حد فاصل و مانند اینها به ذهن تداعی می گردد. به همین خاطر برای نشان دادن تفاوت دو سطح مختلف و یا مرز اشکال می توان از خطوط استفاده کرد. علاوه بر اینکه بسیاری از پدیده های دور و اطراف ما در زمینه خود ماهیتی خط مانند دارند، مانند سیم های برق، خطوط راه آهن، مسیر رودخانه در دشت، ردیف مردم ایستاده در صف و... .

خط به خاطر ماهیتی که دارد می تواند معانی مختلفی را برساند. یک خط مستقیم و صاف که با خط کش کشیده شده، پرقدرت و محکم بین دو سطح مرزگذاری می کند و معنایی غیرقابل عبور دارد (مانند خط کشی دفاتر مشق). در مقابل یک خط شکسته که دستی لرزان آن را ترسیم کرده و یا خطی منحنی و دوار، ممکن است معانی کاملا متفاوتی را به ببیننده القاء کند.

همانطور که گفته شد استفاده از خط در طراحی کاربرد زیادی دارد. طراحان سعی می کنند تمام پدیده های بصری را به نوعی با بهره گیری از قابلیت های مختلف خط به وجود آورند.

سطح، زمانی در تصویر به وجود می آید که یک خط یا خطوط محیطی بسته را در تصویر به وجود آورند. اکثر عناصر موجود در تصاویر به صورت یک سطح قابل تمایز از بقیه اجزاء قابل تشخیص هستند. سطوح ممکن است دارای شکلی منظم و هندسی باشند، مانند دایره، مربع، مستطیل و غیره، و یا نامنظم و بی شکل باشند. انواع سطح بیش از نقطه و خط دارای تنوع و گوناگونی هستند. مکان های مختلف یک سطح ممکن است از نظر درجه تیرگی یا روشنایی، بافت و جنس متفاوت به نظر برسند. همچنین گاهی اوقات تمایز دو سطح مختلف از هم به آسانی ممکن نیست.

ایجاد سطح در تصاویر از راه های مختلفی امکان پذیر است. مثلا تعدادی نقطه که کنار هم به ردیف و ستون قرار گرفته باشند یک سطح را ایجاد می کنند. همین تعبیر در مورد ردیف خطوط موازی و کنار هم نیز می تواند به کار رود. به عنوان تمرینی ساده برای رسم یک مربع به جای آنکه خطوط محیطی آن را ترسیم کرد، می توان تنها این سطح مربعی را با گذاشتن چهار نقطه در چهار گوشه شکل به ذهن القاء کرد.

 

خلاصه سازی تصویر به عناصر اولیه
می توان هر تصویر را به عناصر اولیه تشکیل دهنده اصلی آن یعنی نقطه، خط و سطح، تجزیه نمود. برای این کار باید مرحله به مرحله فرم های پیچده درون تصویر را خلاصه سازی (ساده سازی) کرد تا در انتها تصویر اولیه تبدیل به تصویری متشکل از عناصر ساده شود. این کار کمک زیادی به تحلیل ترکیب بندی تصویر خواهد کرد. خلاصه سازی تصاویر روش مناسبی برای کم کردن دشواری شناخت یک تصویر پیچیده است که ممکن است در نگاه اول گیج کننده و غیرقابل تحلیل به نظر برسد.

برای خلاصه کردن یک تصویر، اول با توجه به آنچه در مورد نقطه آموختید، نقاط موجود در آن را شناسایی کنید. دوم با توجه به آنچه در مورد سطح آموختید، خطوط موجود در تصویر را نمایش دهید. سوم، همین کار را با سطوح موجود در تصویر انجام دهید. از آنجا که تنوع اشکال در یک تصویر ممکن است زیاد باشد، ابتدا سطوح بزرگ تر و محیطی را مشخص کنید و سپس سطوح کوچک تر و ریز. چهارم، سعی کنید تا آنجا که ممکن است زواید کوچک را حذف کنید و پنجم نقاط، خطوط و سطوح را تا جایی که تشخیص می دهید با هم ترکیب کنید. مثلا اگر مرز یک سطح با خطوط مشخص شده است، می توانید آنها را حذف کنید.

تصاویر هر چقدر هم پیچیده باشند، شما می توانید آن را ابتدا خلاصه کنید تا ترکیب بندی کلی آن بتواند درک و تحلیل شود.


تمرین ۱: تصویری را به ابعاد حدودی A4 انتخاب کنید (مثلا یک پرتره). یک کاغذ شفاف روی این تصویر قرار دهید، به گونه ای که تصویر زیر قابل رویت باشد. سپس با استفاده از نوک ماژیک مشکی و با گذاشتن نقاط هم اندازه سعی کنید آن تصویر را بازسازی کنید (به شرح تکنیک هاف-تون در متن مراجعه کنید). سعی کنید تا جایی که ممکن است تصویر شما به تصویر اصلی شبیه باشد.

تمرین ۲: یک تصویر را انتخاب کنید و طی پنج مرحله، با توجه به آنچه در ارتباط با خلاصه سازی تصاویر شرح داده شده است، آن را خلاصه کنید. خلاصه تصویر شما تا چه میزان با تصویر اصلی شباهت یا تفاوت دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۸

نظرات  (۱)

۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۸ حسین شکری
باسلام،مطالبتون را خواندم .مرسی

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی