درس چهارم- دکترین انتشار شخصی- بخش اول
تنها چیز بدتر از نابود کردن رؤیاهای افراد، گمراه کردن آنهاست. مشکل این نیست که ناشران سنتی افراد شیطان صفت یا کاسبکاری هستند. بسیاری از افراد این صنعت، باهوش و دارای ذهنهای باز هستند، شاید حتی بیشتر از هر صنعت دیگری؛ زیرا عشق به کتابها است که این آدمها را به کار وا میدارد. البته آدم خوب و بد، در همه جا پیدا میشود.
مشکل این است که نشر سنتی با دنیایی از محدودیتها رشد یافته و شکل گرفته است. اما در زمان حاضر، بسیاری از این محدودیتها دیگر وجود خارجی ندارند. مواردی مثل، پیشخوان کتاب فروشیها، دسترسی به ماشینهای چاپ، مهارت ویرایش و آماده سازی کتاب و... دیگر افراد را محدود نمیکنند.
در دنیای جبر مسلکِ گذشته، باید هر چیزی مورد بررسی قرار میگرفت تا مشخص شود که آیا ارزش قرار گرفتن در پیشخوان کتاب فروشیها و اعطای توجه را دارد یا خیر. عهده دار این امر خطیر، یعنی تصمیم گیری برای آینده آثار، ناشران بودند؛ آنها به عنوان یک فیلتر، تصفیه کننده، طعم دهنده و داور نهایی عمل میکردند. چندین هزار ناشر در طول صدها سال، با این روش باعث شدند ارزشهای زیادی در قالب کتابها ماندگار شوند.
ولی حالا، دیگر پیشخوان کتابفروشیها از صفحه شطرنج بیرون رفتهاند؛ کتابهای الکترونیکی و چاپ آنها به تقاضای مخاطب، به سرعت در سرتاسر دنیا در حال گسترش هستند و هر کسی بدون نیاز به ناشران قادر به چاپشان است؛ امروزه همه ما میتوانیم با یک برنامه پردازش متن، برای خودمان کتابی بنویسیم و منتشر کنیم.
البته این تغییرات به معنای بهتر بودن کتابهای امروزی نسبت به کتب سنتی نیستند. با این حال تکیه کمتر به ناشران، مصرف کمتر کاغذ و قتل کمتر درختان، از دستاوردهای سیستم نشر آزاد کتاب با استفاده از اینترنت است. مردم چهار گوشه دنیا میتوانند میلیونها عنوان کتاب الکترونیکی را آماده کرده و برای کامپیوترها، کتابخوانهای الکترونیکی، تبلتها و تلفنهای هوشمند در دسترس قرار دهند. نسخههای چاپی این کتابها هم معمولاً قابل سفارش هستند.
تغییرات بنیادی به واسطه امکان نشر شخصی
حتی اگر حس و تجربه در دست گرفتن و مطالعه کتابهای سنتی را دوست دارید، باید قبول کنید که دنیای امروز، عرصه رونق محتواهای دیجیتال است. شاید کتابهای چاپی هرگز نمیرند، ولی زمان هم رو به عقب -به جایی که فقط کتابهای چاپی حضور داشتند- باز نخواهد گشت. پروژه گوتنبرگ، آمازون، اپل و هزاران شرکت، برنامه نویس و گیک دنیای مدرن توانستهاند سه تغییر بنیادی را به وجود آورند:
دمکراتیزه کردن نشر؛ هر کسی با یک کامپیوتر و نرم افزار پردازش متن میتواند کتاب منتشر کند و هر کسی با یک کامپیوتر، تبلت یا تلفن هوشمند میتواند آن کتاب را بخواند. نوشتن و خواندن دیگر تحت سلطه ثروت یا قدرت نیستند.
حذف واسطههای بیفایده؛ نهادها و افرادی که به ارزش و غنای کتابها میافزودند در جریان عرضه به تقاضا باقی میمانند. ولی نهادها و افرادی که نقشی از این جنس ندارند، حذف میشوند. توزیع کتابها از صاحب اثر به مخاطبین «دقیق، مستقیم، سریع و ارزان» میشود.
اراده و قدرت تعیین؛ این خود نویسندگان هستند که موفقیت کتابشان را تعیین میکنند و این خود مخاطبین هستند که کیفیت اثری که قصد خریدش را دارند، تشخیص داده و سپس تصمیم به خرید یا انصراف از آن میگیرند. این بدان معنا نیست که همه کتابها خوب خواهند بود، ولی زمانی که شما مشغول «انتشار شخصی» کتاب خود هستید، کاسه و کوزهها را بر سر کس دیگری نمیتوان شکست. مسئولیت کتاب با شما است و مقبولیت آن بین مردم است که از بین میلیونها کتاب، چند کتاب معدود را برجسته میکند.
اگر میخواهید به نشر شخصی روی بیاورید، باید این موارد را در مرکز باورهای خود قرار دهید.
مزایای انتشار شخصی کتاب
حالا که به ترسیم تابلوی بزرگ چشم انداز پرداختیم، به ریز مزایای انتشار کتاب به صورت دیجیتال هم اشاره میکنیم:
در دست گرفتن طراحی و محتوا؛ وقتی شخصاً یک کتاب را منتشر کنید، میتوانید محتوا و ظاهر آن را کنترل کنید. این سطح از کنترل، مایه نشاط هر صاحب اثری است و با فرض اینکه شما درک درستی از آنچه که مردم مشتاق به خواندش هستند دارید و نیز شَمّ طراحیتان خوب است، میتوان نتیجه گرفت که کتاب پر محتوا و زیبایی خواهید داشت. یا لا اقل کتابی خواهید داشت که خودتان آن را دوست دارید و اگر هم دوستش نداشته باشید، کسی را جز خودتان سرزنش نخواهید کرد.
حق تألیف؛ دریافت حق تألیف از ناشران، برای خود داستانی دارد. اگر یک مترجم باشید، حداکثر ۱۰ درصد از قیمت پشت جلد انتظار شما را میکشد و اگر مؤلف باشید، این رقم به ۱۵ یا در مورد افراد صاحب قلم به ۲۰ درصد بالغ میشود. این در حالی است که در دنیا، ۳۵ تا ۷۰ درصد از قیمت ایبوکهای فروش رفته در آمازون به صاحب اثر میرسد. اپل هم ۵۵ درصد از قیمت کتاب را به مؤلف پرداخت میکند.
زمان رسیدن به بازار؛ یکی از بزرگترین کابوسهای مترجمان یا مؤلفان -به خصوص آنهایی که دارای روابط حسنه با ناشران نیستند- رساندن هر چه سریعتر کتاب به مخاطبان بالقوه است. از طریق یک ناشر سنتی، ۶ تا ۹ ماه زمان برای چاپ کتاب و رساندن آن به پیشخوان کتابفروشیها لازم است و در ضمن، آنها حاضر به عرضه نسخه الکترونیکی قبل از نسخه چاپی هم نیستند. چنانچه تا به حال کتابی منتشر نکردهاید، باید بدانید که از سر گذراندن این دوره زمانی، اصلاً راحت نیست.
انعطاف کاری؛ به عنوان یک ناشر شخصی، شما میتوانید قراردادهای آزادانهتری با شرکت یا سایت توزیع کننده اثرتان ببندید. شاید ندانید ولی ناشران سنتی در قالب فروش انبوه، کتابهای چاپی را به سازمانها، کتاب فروشیها و... میفروشند. شما هم میتوانید گواهی استفاده از کتابتان را به طور انبوه به فروش بگذارید یا کارهای مشابه. به هر صورت آزادی بیشتری نسبت به نشر سنتی دارید.
حقوق خارجی؛ اگر کتاب شما موفق باشد، امکان عرضه آن در کشورهای خارجی هم وجود دارد. البته با عبور از موانعی که برای نقل انتقال پول به ایران وجود دارد، شما میتوانید کتابهای خود را در کشورهای دیگر یا از طریق ناشران فارسی زبان کشورهای دیگر نیز به صورت الکترونیکی منتشر کنید.
اِشکالات انتشار شخصی کتاب
هر روشی مزایایی دارد و اِشکالاتی. روش معقول این است که به راحتی از کنار اِشکالات نگذریم و دید درستی نسبت به حیطهای که در حال ورود به آن هستیم کسب کنیم. انتشار شخصی کتاب به صورت الکترونیکی، اِشکالاتی را در زمینههای زیر به وجود میآورد:
پیشرفت؛ فقط سه نوع مؤلف در دنیا وجود دارد: آنهایی که پیشرفتهای بزرگ کردهاند، آنهایی که آرزوی پیشرفتهای بزرگ را دارند، و آنهایی که به دروغ میگویند به این طور چیزها اهمیت نمیدهند. داشتن ناشر این خوبی را دارد که اگر واقعاً اثر درخوری داشته باشید، ناشر کار شما را پیش میبرد، چون پای سود خودش هم در میان است. در نتیجه اگر کار ناشر روی کتاب یا کتابهای شما جدی باشد، میتوانید با خیال راحت روی آثار بعدی کار کنید و مواردی از قبیل ویراستاری، صفحه بندی، حروف چینی و طراحی کلی کتاب را به افراد متخصص بسپارید و خودتان روی آثار بعدی تمرکز کنید. حال اگر پیشرفت شما در کار با ناشر به دفعات تکرار شود، آیا ارزش ندارد که از خیر ناتوانی ناشر در فروش نسخه الکترونیک کتاب بگذرید؟
ویرایش؛ انتشار شخصی کتاب، یک روش انفرادی است. به خصوص که شما با ویراستار ارتباط نخواهید داشت. ویراستارهای خوب میتوانند راهنما، مشاور، استاد و یا حتی روان پزشکهای خوبی برای مؤلفان باشند. با خودتان رو راست باشید: یک ویراستار خوب میتواند کاری کند که کتاب شما بهتر به نظر برسد. گرفتن بازخورد از دوستان و آشنایان هم ممکن است، ولی به خوبی بازخوردی که یک ویراستار خوب به شما میدهد، نخواهد بود.
گروه؛ علاوه بر ویراستار، ناشر افراد دیگری را هم با شما مرتبط میکند. ممکن است که در کل دوره کار توجه صد در صدی آنها را نداشته باشید، ولی به هر حال افراد کاردانی هستند که به شما کمک میکنند. دستیار ویراستار، ویرایشگر متن، طراح جلد، مدیر چاپ و عوامل فروش همه میتوانند نظرات خوبی را به کار تزریق و موجبات موفقیت بیشتر کتاب را فراهم کنند. بدون وجود آنها، دو راه در پیش دارید: خودتان کار آنها را انجام دهید یا اینکه افراد مستقلی را برای انجام این کارها استخدام کنید.
اعتبار؛ بعد از خلق ابزارهای لازم برای نشر رومیزی با استفاده از کامپیوتر که به میانه دهه ۸۰ میلادی بر میگردد، سیلی از محتوا به راه افتاد. آن روزها به کرات ترکیب این دو عبارت در کنار هم شنیده میشد: «نتوانستم ناشر پیدا کنم.» و «به انتشار شخصی رو آوردم.» هر چند امروزه فقدان اعتبار و نگاه بدبینانه به نشر شخصی کمتر شده ولی به هر حال صفر هم نیست، به خصوص در جوامع در حال توسعه این امر بیشتر به چشم میآید.
توزیع؛ تعداد کتاب فروشیها و ناشران هر چند رو به نزول است ولی هنوز صفر نشده. هنوز بخت دیده و پسندیده شدن کتاب به طور اتفاقی در کتاب فروشیها وجود دارد. توییتر، فیسبوک و گوگل پلاس جاهای مناسبی برای به راه انداختن هیاهو پیرامون کتابها هستند ولی ناشرها را هم نمیتوان دست کم گرفت. آنها نیروهای فروش خود را دارند و از دریچه مذاکره میتوانند کتابها را در تعداد انبوه به فروش برسانند.
نقشه سوم
نقشه اول برای اکثر نویسندگان این است که یک طرح اولیه بنویسند، از طریق مذاکره شخصی یا به کمک یک واسطه، با ناشر تماس بر قرار کرده و پس از قرارداد بستن، کتاب را به اتمام رسانده و به فروش بگذارند.
در صورتی که نقشه اول به کار نیاید، نقشه دوم این است که به سراغ نشر شخصی کتاب بروید. ولی نقشه سومی هم وجود دارد: اینکه با نشر نسخه الکترونیکی به ناشر ثابت کنید که کتاب شما پر مخاطب است و سپس آن را به صورت حرفهای منتشر کنید.
این روش مزایایی دارد، افرادی که کتاب شما را خوانده و پسندیدهاند، میتوانند به سبب تمایل برای داشتن نسخه چاپی، متقاضیان بالقوه آن باشند. ضمن اینکه افراد جدیدی هم از مسیرهای سنتی ناشر به این جمع اضافه خواهند شد ولی در عین حال ممکن است نشر شخصی کتاب در گام اول، مشکلاتی را هم برای شما به وجود بیاورد که موفق به اجرای نقشه سوم نشوید.
نشر شخصی در ایران به معنای این است که شما کانال رسمی انتشار کتاب را نادیده گرفتهاید. چنانچه نسخه الکترونیکی کتاب شما پر مخاطب از کار در آید و به قول معروف، نام شما و عنوان کتابتان بر سر زبانها بیفتد، این معروفیت میتواند بعدها به سراغ شما آمده مانع از آن شود که کتابتان توسط ارگان دولتی مربوطه برای چاپ رسمی و دریافت شناسنامه از کتابخانه ملی، مورد تأیید قرار بگیرد.
به خصوص اگر مترجم هستید، در نظر داشته باشید که معمولاً ترجمه عناوین معروف کتابها، همزمان توسط چند نفر آغاز میشود و چنانچه شما پیشدستی کرده و با امید اجرای نقشه سوم ابتدا نسخه الکترونیکی را منتشر کنید، تا بخواهید به خودتان بجنبید ناشران دیگر نسخههای چاپی سایر مترجمان را به بازار خواهند فرستاد و این یعنی شما شانس کمتری خواهید داشت.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.